کجاست عاشقانه هایم؟

کجا بنویسم اینهمه حرفهای عاشقانه را!

چگونه ابراز کنم اینهمه احساسات عاشقانه را!

نمیخواهم دیگر بر روی کاغذی بنویسم که میسوزد ، پاره پاره میشود !

نمیخواهم دیگر بر روی کاغذی بنویسم که روزی دور انداخته میشود!

اینهمه نوشتم ، اینک کجاست عاشقانه هایم؟

تو ندیدی قطره های اشکم را بر روی صفحه کاغذ ، 

تو ندیدی راز درونی قلبم را درون عاشقانه هایم!

 تو فقط خواندی و گفتی همه حرفهایت تکراریست !

تو فقط خواندی و گفتی اینها همه خیالیست !

آنگاه که عاشقانه هایم را خواندی ، آنها را دور انداختی !

شاید اینک در گوشه ای از اتاق باشد ، شاید هم در گوشه ی انبار دلت 

خاک خورده باشد!

کاغذ دفترم که سوخت انگار که دلم سوخت ، تو ندانستی که حرفهای دلم را 

با دلی پر از خون نوشته بودم !

کجاست عاشقانه هایم ، هنوز در پی آنها هستم ! خاطرات زندگی ام همه آنجا بود !

یک اتاق تاریک ، فضایی پر شده از عطر تنهایی ، قلمی که دیگر یاری نمی کند مرا ،

قلمی خسته ، تا امروز نیز به امید من جوهرش به کاغذ نشسته !

قلمی نا امید ، قلبی شکسته ، کجاست عاشقانه هایم؟ 

همه آنها مثل خاکستر بر زمین نشسته !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد