تولد عشق

آن دم که خورشید طلوع میکند ، حس میکنم گرمای قلبم را ...

آنگاه که گرمای درون قلبم را حس میکنم ، احساس عاشق شدن میکنم!

آن لحظه که حس میکنم عاشقم ، نام تو را فریاد میزنم و با تمام وجود 

میگویم که دوستت دارم!

و اما عشق تو، مرا دگرگون کرد....

تو آمدی و مرا که در دریای طوفانی تنهایی گرفتار بودم ، با قایق محبت و عشق 

نجات دادی ، مرا با خودت بردی و به سرزمین عشق آوردی !

امروز همان روز تولد نفسهای دوباره ی من است،که تو آمدی و به من 

نفسی دوباره دادی!

روز من ، روز تو است ، آغاز عشقمان ، آغاز بهار زندگی عاشقانه است!

آن دم که اشک از چشمانم سرازیر شد ، حس کردم دلتنگی همدمم شده ، 

دلتنگی که آمد ، دلم از غم و غصه به درد آمد ، تو را از خدای خویش آرزو کردم ، 

و خداوند هدیه ای زیباتر از گل به من داد تا آن روز ، روز عشق در زندگی ام باشد...

از آن روز هر روز برای من روز عشق است، روز تو را داشتن ، روز آرزوهایم ، 

روز تولد قلبها! قلبهای دو عاشق ، مثل ما...

همین که تو را دارم ، بهترین هدیه ی دنیا را دارم ، دیگر در بین ستاره ها 

به دنبال درخشانترین ستاره نیستم ،  در میان گلها به دنبال زیباترین گل نیستم!

تو کهشکانی هستی از پرنورترین ستاره ها!

تو گلی هستی از باغ بهشت ، بیا در آغوشم تا برایت بگویم از عشق!

تو را در میان آغوش خویش میفشارم ، و با تمام وجود به تو ابراز میکنم عشقم را!

ای عشق من ، ازدیروز عاشقترم ، امروز که روز من و تو است به فردا امیدوارترم!

از اینکه تو را دارم زندگی را زیبا میبینم ، سپاس میگویم او را که تو را به من داد!

تو را داد تا امروز که روز عشق است تنها نباشم ، تو را داشته باشم و 

خوشحال باشم....

 هدیه ی من تویی ،پس خودت را به قلبم تقدیم کن ...

میخواهم تو را که بهترین هدیه برای منی  تا ابد و  برای همیشه 

به یادگار داشته باشم....

نظرات 1 + ارسال نظر
لبلا یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ

با سلام.مرسی خیلی زیبا بود. یا من خیلی احساساتی هستم یا اینکه نامه شما خیلی زیبا بود که اشک مرا سرازیر کرد
در هر صورت مرسی.م.فق باشید بااااااااااااااااااااای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد